مجنون و مرد
نوشته شده توسط : ۩۞۩ رامسینا ۩۞۩

روزی شخصی در حال نماز خواندن در راهی بود

 و مجنون بدون این که متوجه شود از بین او و سجاده اش عبور کرد

 مرد نمازش را قطع کرد و داد زد

هی چرا بین من و خدایم فاصله انداختی

 : مجنون به خود آمد و گفت:

من که عاشق لیلی هستم تورا ندیدم

تو که عاشق خدای لیلی هستی چگونه مرا دیدی ؟؟؟





:: بازدید از این مطلب : 792
|
امتیاز مطلب : 164
|
تعداد امتیازدهندگان : 50
|
مجموع امتیاز : 50
تاریخ انتشار : سه شنبه 5 بهمن 1389 | نظرات ()
مطالب مرتبط با این پست
لیست
می توانید دیدگاه خود را بنویسید

/commenting/avatars/sarina-90-25723.jpg
علی در تاریخ : 1389/11/5/2 - - گفته است :
سلام عزیزم خیلی قشنگ بود انصافا حال کردم.
خوش حال میشم به وبم بیای و نظرتو راجع بش بگی


نام
آدرس ایمیل
وب سایت/بلاگ
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

آپلود عکس دلخواه: